PDF نسخه کامل رمان پسر بهشت نویسنده م قربانپور ژانر عاشقانه، فانتزی، افسانه‌ای


PDF نسخه کامل رمان پسر بهشت

نویسنده م قربانپور با لینک مستقیم

ژانر رمان: عاشقانه، فانتزی، افسانه‌ای

تعداد صفحات: 532

خلاصه رمان:

 نولان پسر چهارده ساله‌ای که بدون اطلاع از نفرینی که درونش هست وارد رابطه‌ی عاشقانه با میکا دختری که همه خیال می‌کنند او را خواهر خود می‌داند می‌شود… نفرینی عجیب که سرنوشت تمام انسان‌ها را تغییر میده …

قسمتی از رمان پسر بهشت

دوباره بسمت قصر قدم برداشت ماروین هم همراه او می‌آمد‌. کلامی بینشان ردو بدل نمی‌شد و نولان با دو دلی خود درگیر بود. دلش می‌خواست ماروین او را بخشیده باشد. می‌خواست با هم مثل قبل باشند. بخندند. صمیمی شوند، درد دل کنند تا کمی از غریبگی این فضا کاسته شود. با خودش می‌گفت انتظار زیادیست که ماروین او را ببخشید، به هر حال موضوع خواهرش در میان بود ولی هر چه با خود کلنجار می‌رفت نمی‌توانست نسبت به سردی ماروین بی‌تفاوت باشد. این برایش خیلی مهم بود که برادر بزرگترش را کنار خود ببیند نه مقابلش. وارد قصر شدند و دوباره به همان اتاق برگشتند. ماروین از کنار او گذشت و بسمت میز

کاری که سمت راست شومینه بود رفت. نولان هم برای لحظاتی با تردید به او نگریست و سپس بسمت یکی از پنجره‌ها رفت. مقابلش ایستاد و به این بهانه که در حال تماشای بیرون است به فکر فرو رفت. جملات ماروین را مرور می‌کرد، خصوصا وقتی که گفت او به اعتمادشان خیانت کرده تلخی حرف‌هایش به قلب او نیش می‌زد. نگاهش را بیهوده از حاشه‌ی پرده به پنجره و چیزهایی از همین دست می‌چرخاند که صدای آرام ماروین را از پشت سرش شنید. ماروین: در بیار ببینم اوضاعش چجوریه. لمس دست او را روی سرشانه‌های خود حس کرد، سر چرخاند و دید ماروین می‌خواهد برای کندن پالتو به او کمک کند. نگاهش

آرام و بی‌دلخوری بود. جوری امیدوار کننده که نولان بی هیچ حرفی آنچه او می‌خواست را انجام داد، پالتو را در آورد. دکمه‌های پیراهن را باز کرد و از سرشانه‌ راستش پایین لغزاند، ماروین برای لحظاتی به پشت او نگریست و در همین حین گفت: ماروین بخاطر همین چهارتا کوفتگی ماتم گرفتی داشتم شک می‌کردم که جاییتو شکستم. معلوم بود که متوجه ضعف و افسردگی او شده نولان پیراهن خود را به آرامی روی سرشانه برگرداند و در حالی که از نگاه مستقیم به ماروین پرهیز می‌کرد مایوسانه زیر لب گفت، نولان: نه.. بخاطر اینا ماتم نگرفتم. درد اصلی در قلبش بود نه روی بدنش. این بی‌تفاوتی و سردی ماروین بود که آزارش می‌داد نه ضرباتش …

دسته بندی: کالاهای دیجیتال » رمان، شعر و داستان

تعداد مشاهده: 72 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:

فرمت فایل اصلی: PDF

تعداد صفحات: 532

حجم فایل:3,514 کیلوبایت

 قیمت : 25,000 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.   پرداخت و دریافت فایل