PDF نسخه کامل رمان تیتراژ آخر زندگیم نویسنده صبا طهرانی در ژانر عاشقانه و مافیایی در 216صفحه


رمان تیتراژ آخر زندگیم

نویسنده صبا طهرانی 

ژانر رمان: عاشقانه، مافیایی

تعداد صفحات: 216

دانلود  آسان رمان تیتراژ آخر زندگیم   با لینک مستقیم دانلود فایل PDF – آخرین ویرایش  سازگار با همه گوشی ها و سیستم های کامپیوتری  

خلاصه رمان: 

صحرا دختری که زندگی تکراری خودش رو سپری می‌کنه، ناخواسته گیر اتفاقات عجیبی می‌افته. داستان از یه تاکسی شروع می‌شه، نه یه تاکسی معمولی، یه تاکسی مرگ‌آور! راننده‌ش آقاست؟ نه. می‌شه گفت همه‌چیز از اونجایی شروع شد که راننده‌ی خانم ما مقابل یک مرد عجیب قرار می‌گیره، اما فقط اون نیست و تو خونه‌ی صحرا هم اتفاق عجیبی می‌افته …

قسمتی از رمان تیتراژ آخر زندگیم

از آینه به عقب نگاه کردم و ماشین پلیس رو دیدم که دیوانه وار دنبالمون می‌کنه. -چرا داریم فرار می‌کنیم؟ ما که کاری نکردیم. -برو فقط می‌فهمی، برو. عصبی سرعت رو بیشتر کردم و تو دلم خودم و خودش و کل خاندانش رو لعنت کردم. از این زندگی متنفرم! نگاهش کردم که چه جوری عقب ماشین رو می‌پایید. برق شی‌ای نگاهم رو خیره کرد. -او… اون چیه؟ تیر چراغ برق بعدی کامل اون شی رو آشکار کرد. ترسیده جیغ کشیده و به در چسبیدم. -اسلحه، توی لعنتی اسلحه داری. اعصابش از روی رگ برآمده‌ی پیشانیش مشخص بود. با صدای خش دارش بر اثر فریادهای پی در پی داد زد: برو تو اون مجتمع تا از کوچه بیرون

نیومدن برو تو پارکینگ. یک سوی نگاهم به اسلحه و سوی دیگه :به ورودی پارکینگ بود. وارد پارکینگ طبقه‌ای مجتمع شدیم. -برو پشت اون لندکروز پارک کن سریع با چشم دنبال لندکروز می‌گشتم تا بالاخره یافتمش. ماشین کوچکم پشت اون غول میلیاردی پنهان شد. -چادر داره؟ گیج و ترسیده گفتم: چی؟ با کف دست محکم روی داشبورد کوبید که از جا پریده مغزم دوباره شروع به فعالیت کرد و گفت: این لیموزین چادر داره یا نه؟ -داره صندوق عقبه. بدون حرف دیگه‌ای سوئیچ رو برداشت و صندوق عقب رو باز کرد. عقب برگشتم و دیدم در حال کشیدن چادر بر روی ماشین هست. وقتی دست‌هاش رو بالا می‌برد برق اون

اسلحه بر روی پهلوی چپش چشمم رو می‌زد. سر به فرمان گذاشتم و به شب لعنتی که قصد تمام شدن نداشت لعنت‌‌. کمی در رو باز کرد و به سختی سوار شد. قبل از بستن در چادر رو درست کرد و در رو بست. همون لحظه چراغ قرمز ماشین پلیس روی چادر ضخیم افتاد و قلبم رو لرزوند. اگه همین الآن دزدگیر ماشین رو فعال کنم و شروع به جیغ زدن کنم من رو پیدا می‌کنن یا جسدم رو؟ چه من رو پیدا می‌کردن و چه جسدم رو حاضر نبودم لحظه‌ی دیگه ای کنار مردی که نمی‌دونستم به چه مجوزی اسلحه حمل می‌کنه بشینم به قصد باز کردن در و جیغ زدن برگشتم که دستی قوی دورم تنید و دست دیگه قبل از جیغ زدنم …

دسته بندی: کالاهای دیجیتال » رمان، شعر و داستان

تعداد مشاهده: 19 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:

فرمت فایل اصلی: PDF

تعداد صفحات: 216

حجم فایل:1,968 کیلوبایت

 قیمت : 25,000 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.   پرداخت و دریافت فایل