بخشی از کتاب «ویلت»: «شب آرام آرام بر ویلت فرود میآمد، و من، لوسی اسنو، خود را در اتاق کوچک و سادهام در مدرسه مادام بک یافتم. پنجرهی باز، نسیم خنک و بوی برگهای پاییزی را به درون میفرستاد، و صدای زمزمهوار دانشآموزان در حیاط، همچون موسیقی دوردستی به گوش میرسید. در این لحظات تنهایی، افکارم به سوی گذشته پر کشید؛ به خانهای که دیگر نبود، به چهرههای آشنایی که حالا فقط در خاطراتم زنده بودند. با نگاهی به آینه کوچک روی میز، چهرهای را دیدم که به سختی میشناختم. آیا این همان لوسی بود که روزی در انگلستان زندگی میکرد؟ چشمانم، که زمانی پر از شور جوانی بودند، حالا عمیقتر و جدیتر به نظر میرسیدند. گذر زمان و تجربههای تلخ و شیرین، نقشی محو بر صورتم کشیده بودند. اما در عمق این نگاه، هنوز میتوانستم برقی از امید و عزم را ببینم؛ همان چیزی که مرا به این سرزمین غریب کشانده بود و حالا، در این شهر کوچک فرانسوی زبان، به من قدرت ادامه میداد.»
#نسخه_الکترونیکی_کمک_در_کاهش_تولید_کاغذ_است. #اگر_مالک_یا_ناشر_فایل_هستید، با ثبت نام در سایت محصول را به سبدکاربری خود منتقل و درآمدفروش آن را دریافت نمایید.
تعداد مشاهده: 219 مشاهده
فرمت محصول دانلودی:.zip
فرمت فایل اصلی: PDF
تعداد صفحات: 18
حجم محصول:0 کیلوبایت