خلاصه کتاب آنتیگونه


بخشی از کتاب آنتیگونه:
«آنتیگونه: «ای ایسمنه، خواهر عزیزم، ای تنها بازمانده خانواده‌ی نگون‌بخت ما، آیا می‌دانی که زئوس چه سرنوشت شومی را از نفرین پدرمان برای ما باقی نگذاشته است؟ من شاهد تمام رنج‌ها و شرم‌هایی بوده‌ام که از آن روز نصیب ما شده، روزی که پدرمان با دستان خود چشمانش را از حدقه درآورد و خود را به تاریکی ابدی محکوم کرد. و اکنون، خبر داری که کرئون، این پادشاه خودکامه، چه فرمانی صادر کرده است؟ فرمانی که همه شهر از آن سخن می‌گویند و هر کس در گوشه‌ای از آن پچ‌پچ می‌کند؟ یا تو هنوز نمی‌دانی که چه شر عظیمی در انتظار عزیزان توست؟ آیا باید همچنان شاهد خواری و ذلت خاندان خود باشیم؟»
ایسمنه: «هیچ خبری به من نرسیده، آنتیگونه عزیز، هیچ خبری جز همان اندوه همیشگی که گریبانگیر خاندان ما شده است. از آن زمان که دو برادرمان، اتئوکلس و پولونیکس، در یک روز شوم و نفرین‌شده یکدیگر را کشتند، از آن شب که سپاه آرگوس در تاریکی گریخت و شهر را در بهت و حیرت رها کرد، نه خبر خوشی شنیده‌ام و نه خبر ناخوشی. من در این گوشه از قصر، همچون زندانی‌ای در برج عاج خود نشسته‌ام و نمی‌دانم که آیا سرنوشت من بهتر شده یا بدتر. تنها می‌دانم که اکنون دو خواهر باقی مانده‌ایم، دو شاخه از درختی که روزگاری پرثمر بود، و اگر امروز بمیریم، مرگی دردناک‌تر از دیگران خواهیم داشت، مرگی که شاید تنها پایانی باشد بر این زنجیره بی‌پایان نفرین و بدبختی.»

دسته بندی: دیجیتال فایل » ادبیات-داستان-شعر-رمان-کتاب

تعداد مشاهده: 40 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:.zip

فرمت فایل اصلی: PDF

تعداد صفحات: 19

حجم فایل:0 کیلوبایت

 قیمت : 45,000 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.   پرداخت و دریافت فایل