خلاصه کتاب ماجراهای هاکلبری فین
بخشی از کتاب ماجراهای هاکلبری فین:
«خب، حالا بذارید بهتون بگم که من کی هستم. من همون پسری هستم که توی کتاب تام سایر دربارهاش خوندین، یا شایدم نخوندین. مهم نیست. اون کتاب رو مارک تواین نوشته و بیشترش راسته، البته یه چیزایی رو هم اغراق کرده، اما مهم نیست. اینجوریه که آدمها معمولاً داستان تعریف میکنن. خاله پالی و بیوه داگلاس و همه بقیه توی اون کتاب درباره من حرف زدن، و همونطور که گفتم بیشترش درسته، فقط یه کم قسمتهاش رو شاخ و برگ دادن.
وقتی پول زیاد داشتم، بیوه داگلاس منو به فرزندی قبول کرد و سعی کرد منو متمدن کنه، اما زندگی تو خونهاش سخت بود. لباسهای تمیز باید میپوشیدم، موهامو باید شونه میکردم، و نمیتونستم قبل از غذا آروغ بزنم یا روی زمین تف کنم. همه جا باید مودب رفتار میکردم. خدای من، انگار داشتم تو قفس زندگی میکردم. وقتی دیگه نتونستم تحمل کنم، فرار کردم، اما بیوه گریه کرد و منو یه آدم خوب و عزیز خطاب کرد، پس برگشتم. اما قول دادم که سعی کنم بهتر باشم، هرچند میدونستم که فقط دارم دروغ میگم و در واقع قصد نداشتم چیزی رو عوض کنم.»
تعداد مشاهده: 40 مشاهده
فرمت فایل دانلودی:.zip
فرمت فایل اصلی: PDF
تعداد صفحات: 22
حجم فایل:0 کیلوبایت