ضمیرناخودآگاه، تاثیر آن بر موفقیت و راههای هدایت آن
دسته بندي :
🔺ترجمه و تحقیق »
رشته روانشناسی و مشاوره (مقالات_و_تحقیقات)
همه ما انسانها دوست داریم تغییر کنیم. تغییری که ما را از اینکه هستیم فراتر ببرد و باعث شود که احساس اعتمادبهنفس و پیروزی کنیم.اگر بتوانیم تغییرات مفیدی را در زندگی خود به وجود آوریم دیگر احساس اسارت نمیکنیم ، خود را انسانی آزاد مییابیم که کنترل ذهن خود را به دست گرفته است و قادر است که همهی ناملایمات زندگی را بهراحتی تغییر دهد.
انسان حتی قادر است به دیگران کمک کند که آنها نیز بتوانند خود را تغییر دهند میتوان به انسانهایی که به بنبست رسیدهاند کمک کرد تا خود را انسانی ببینند که قدرت تغییر را دارد.
باید به افراد دیگر کمک کرد تا متوجه خود شوند که مغزشان میتوانند دنیا را تغییر دهند. تغییراتی که باعث میشود دنیا جای بهتری برای زندگی کردن باشد پس همینالان تصمیم بگیرید که دنیا را تغییر دهید و لازمه این کار این است که خودتان تغییر کنید.
قدرت فکر کردن:
از خصوصیات اصلی انسان،توانایی فوقالعادهی او در فکر کردن است بهخصوص توانایی او در تفکر دربارهی نحوهی فکر کردن خود، شاید از بینظیرترین و انسانیترین ویژگیهای اوست. همانطور که انسان با افکار و اندیشههای منفی و غیرمنطقی، مایهی اضطراب و نگرانی خود را فراهم میکند، از طریق تفکر صحیح و منطقی میتواند خود را از شر ناراحتیهای خویش، رها سازد.
پیس پیگلریم، نویسنده میگوید: اگر درمییافتید افکارتان چقدر قدرت دارند، دیگر اجازه نمیدادید فکری منفی به ذهنتان خطور کند.
دکتر برونوکلوپفر در سال ۱۹۵۰ دارویی به نام «کربیوزن» را آزمایش کرد. رسانهها با شور و شوق اعلام کردند این دارو «درمان سرطان» است. یکی از بیماران کلوپفر که متوجه تحقیقات او شده بود از او خواست بیماریاش را درمان کند. او بهنوعی سرطان پیشرفته به نام لیمنوسارکوما مبتلا بود. سراسر بدنش را غدههای بسیار بزرگ گرفته بود، دائما به اکسیژن نیاز داشت و روزی دو بار آب ریهاش را تخلیه میکردند. کلوپفر موافقت کرد.بیمار به نحوی شگفتانگیز بهبود یافت. غدهها آنقدر کوچک شدند که او توانست زندگی عادیاش را از سر بگیرد و حتی با هواپیمای شخصیاش پرواز کند.
کمی بعد انجمن پزشکی آمریکا و اداره دارو و غذای آمریکا دربارهی نتایج منفی داروی کربیوزن در رسانهها گزارشهایی منتشر کردند، و حال بیمار رو به وخامت گذاشت. کلوپفر که شاهد سیر قهقرایی چشمگیر در وضعیت بیمارش بود، طی اقدامی غیرعادی به او گفت که توانسته بهنوعی موثرتر و قویتری از این دارو، یعنی کربیپزن (درواقع نوعی دارونما)، دسترسی پیدا کند که نتایج بهتری را به دنبال دارد.
دوباره غدهها کوچک شدند، آب ریه ناپدید شد و به مدت دو ماه نشانی از بیماری در او وجود نداشت. مطبوعات گزارشهای دیگر انجمن پزشکی و ادارهی دارو و غذای امریکا را دربارهی آزمایشهای این دارو به چاپ رساندند و اظهار داشتند که «تحقیقات گسترده نشان میدهد که کریبوزن در درمان سرطان بی تاثیر است». بیمار کلوپفر ظرف چند روز درگذشت.
درواقع، این باور بیمار بود که هم باعث بهبود و هم باعث مرگ او شد، نه ارزش و دارو.
برای قدرتی که بهنوعی تحت کنترل او قرارگرفته بود مهم نبود که چه نتیجهای به بار آورد: این قدرت هم سلامت آفرید و هم بیماری و مرگ.
به گفته ناپلئون هیل، « افکار غالب ما مغزمان را مغناطیسی میکند.این مغناطیس از طریقی که انسان هنوز به آن پی نبرده است، نیروها، افراد و موقعیتهای زندگی هماهنگ با سرشت افکار غالب ما را جذب میکند.»
نورون: